به کسی که نبود می گویم
به خودت بی اجازه نامه نده
عشق من!
عشق چیز خوبی نیست
تو به این داستان ادامه نده
طبقهی اول ـ اول شرقی/ چاپ دوم
مرحوم سید احمد حسینی
مجموعه غزل متن طبقه ی اول ـ اول شرقی را تازه ترین اندوه من است که این روزها چاپ دومش به همت دوستانم در نشر نیماژ منتشر شده است. شاید برای هر مولفی چندین اثر او برایش ناز بیشتری دارند و این طبقه ی اول ـ اول شرقی محترم نیز جز همان کتاب هایی ست که نازش را بسیار خریدم و می خرم.
از این بابت که این کتاب برایم نقطه ی شروع تازه ای از مرحوم سید احمد حسینی بودن را روایت می کند. همان لحظه ای که ناگهان آدمی زاده می شود و راه می رود و حرف می زند. در این کتاب به تجربه های تازه ای در قالب و محتوا دست زده ام. تجربه هایی که پیشتر در کتاب های دیگرم آغازش کردم و در طبقه ی اول ـ اول شرقی به بار نشست.
خواستم ذوقم را نیز با شما به اشتراک بگذارم.
من ابر بودم
خانهام در روز روشن بود
رنگینکمانی دختر همسایهیی من بود
من ابر بودم تکهای جامانده از دریا
که خستگیهایش به تنهایی مزین بود
من ابر بودم
مرد تنهایی که میبارید
و گریههایش طن ططن طن طن مطنطن بود
(در جیبهایم برف سنگینیست برفی که
بر روی موهایت نشسته خواب میبینی)
ابری رسید و
تکیه زد به شانهیی خشکم
ابری رسید از سمت باران
ابر یک زن بود
دست زنی که چادرش ابریست پر باران
دست زنی در ابرها مشغول چیدن بود
پیراهن خورشید را هر روز وا میکرد
در لالهها
آلاله ها غرق دمیدن بود
مرحوم سید احمد حسینی
از مجموعه غزلمتن طبقهی اول ـ اول شرقی / نشر نیماژ
لینک مستقیم دانلود آلبوم صوتی سعادتآباد:
http://www.navaar.ir/…/%D8%B3%D8%B9%D8%A7%D8%AF%D8%AA-%D8%A…
آدرس خرید اینترنتی برخی از کتابهایم
خصوصن آبی/ http://www.jeihoon.net/p-46171--.aspx
فوکوس/ http://www.jeihoon.net/p-46855--.aspx
طبقهی اول ـ اول شرقی / http://www.jeihoon.net/p-45770--.aspx
از توریسم تا تروریسم/ http://www.jeihoon.net/p-43564--.aspx
چسبی به نام زخم/ http://www.jeihoon.net/p-41934--.aspx
چقدر قیافهی شما برایم آشنا نیست/ http://www.jeihoon.net/p-40934--.aspx
غزل روزگار ما/ http://www.jeihoon.net/p-35450--.aspx
سه بعلاوه یک/ http://www.jeihoon.net/p-30517-3-1-.aspx
فصل اول:
دربارهی مرگ در روایات و احادیث چنان رمزی یاد گشته است که میان خالق و مخلوق است.
مرگ دریچهایست به آغاز. سکویی ست برای رسیدن به زیبایی خداوند و درک مناسب از آنچه در زندگی با آن روبرو شدیم.
همانطور که مولایم علی آن را به رستگاری و رهایی معنا مینماید.
همان زیبایی که جدم حسین ابن علی را در کربلا به تصویر کشید و تا به امروز در حافظهی تمام بشریت جلوهگر است.
انسان همانا که در تنگنای تنهایی خویش همانگونه که نام خدای را ذکر می گوید در لحظه ی حلول مرگ نیز به سوی آن ذات حق رهسپار می گردد.
من گواه دارم که مرگ پلیست میان عاشق و معشوق. سرفصلیست از عبودیت و معرفت و ملحق شدن به آن نور عظیم و بزرگ که سبب تمام گیتیست.
حق تعالی در سورهی مبارکهی زمر که به زعم من یکی از عجیبترین و غریبترین سورههای کتاب نور و ببخش است، می فرمایند:
«و نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الأرض الا ما شاء الله» (زمر/ 68) .
آنگاه که در صور دمیده شد آنکه در آسمانها و زمین است میمیرد مگر آنچه را که خدا بخواهد.
و هیچکس جز او باقی نیست.
فصل دوم:
در کتاب بحار الانوار از امام سجاد (ع) نقل شده است که آن حضرت هر روز جمعه مردم را موعظه می کرده و از آن جمله می فرمودند: ای فرزند آدم از مرگ غافل مباش، به همین زودی قبض روح خواهی شد، و به منزلی منتقل می شوی، روح به تو باز گردانده می شود و دو فرشته منکر و نکیر برای سئوال بر تو وارد می شوند، و اول چیزی که می پرسند از پروردگار تو است، آنگاه از پیامبری که به سوی تو فرستاده شده است، و از دینی که پذیرفته ای، و از کتابی که تلاوت می کردی، و از امامی که ولایت او را قبول کرده بودی، آنگاه از عمرت می پرسند که در چه راهی آن را فانی کردی و از مال و ثروت که از کجا کسب نموده و در چه راهی مصرف نمودی؟
(بحار الانوار، ج 6، ص 223، باب احوال برزخ، حدیث .24)
تفکر در این حدیث امام سجاد (ع) سبب آن شد که کلمهی مرحوم را برای ابتدای نام و نام خانوادگیام برگزینم.