مرحوم سید احمد حسینی/ چسبی به نام زخم غزل متن

شـعـر دنـیـای بـهـتـری آورد...

مرحوم سید احمد حسینی/ چسبی به نام زخم غزل متن

شـعـر دنـیـای بـهـتـری آورد...

دیشب تو خواب بودی / غزل متنی تازه از کتاب ساراییسم دو


آنقدر خسته بودی، می خواستی بخوابی

دیشب تو خواب بودی، در کوچه باد آمد

در کوچه برگ ها را از شاخه ها گرفتند

در کوچه باد آمد، دیشب تو خواب بودی!

دیشب تمام کوچه در خانه ی تو بودند

تو شمع بودی آن ها پروانه ی تو بودند

بی بی کنار تخت ات، قرآن به سر گرفته

عکس تو برق می زد، لای کتاب بودی

بی بی کنار پایت تا صبح گریه کرده آ

آهسته پیش رفتم گفتم: که بر میگرده

دیشب تو ابرها را برداشتی نبارم

تو غرق خواب بودی، بی اضطراب بودی

دیشب صدای بغض ات، در خانه شعله ور شد

دیشب کسی ندانست می خواستی بمیری

می خواستی برای تنهایی عمیق ات

گریه کنی بمیری! خیلی خراب بودی

از پنجره گذشتی رفتی به سوی دریا

آهسته بغض ها را خوردی کنار ساحل

می خواستی بخندی گریه امان ندادت

می خواستی نترکی، اما حباب بودی

دیشب کنار دریا تور سفید دیدم

ماهی کوچک من! دیشب عروس بودی

دیشب جنازه ای را از تخت تو گرفتند

دریا به حرف آمد، در کوچه برف آمد

سارای خسته ی من! دیشب تو خواب بودی