مرحوم سید احمد حسینی/ چسبی به نام زخم غزل متن

شـعـر دنـیـای بـهـتـری آورد...

مرحوم سید احمد حسینی/ چسبی به نام زخم غزل متن

شـعـر دنـیـای بـهـتـری آورد...

تو نیستی احمدرضایت پیر خواهد شد



دلواپس و بی‌قرار شو تنهایی

یک کوپه‌ی‌ی این قطار شو تنهایی

من آمده‌ام که با تو تنها باشم

من آمده‌ام سوار شو تنهایی



مرحوم سید احمد حسینی

مجموعه غزل‌متن طبقه‌ی اول ـ اول شرقی/ نشر نیماژ



ردپای زیست بوم در هنر، در جهان مدرن بسیار مهم است.

یک)


گفتگوی من با روزنامه ابتکار/ پنج شنبه 22 خردادماه 1393

برای کشف ظرفیت های تازه در غزل تلاش می کنم.

 

تاکنون مجموعه اشعار بسیاری در قالب های غزل متن، رباعی و سپید از او منتشر شده است. یکی از شناخته شده ترین مجموعه اشعار او”ساراییسم” است که به چاپ ششم رسیده است. برخی او را با عنوان شاعر خیابان های تهران می شناسند. اولین چیزی که در برخورد با شعر سیداحمد حسینی با آن مواجه می شویم، تلاش شاعر در تجربه ی قالب ها و ژانر های متفاوت شعری است. به قول خودش هنوز در حال تجربه کردن است وسعی می کند راه های تازه ای را در شعر پیدا کند.در یک بعد از ظهر گرم تهران، به گفتگو با شاعر خیابان های این شهر نشستیم.

*غزل متن، رباعی، سپید، شعر چنگ و... این‌ها تکه‌هایی از سید احمد حسینی هستند که از((شاید باز هم بنویسم)) به عنوان اولین مجموعه شعر شما، تا ((از توریسم تا تروریسم)) به عنوان آخرین مجموعه ی شما پخش شده اند. اگر خودتان بخواهید این تکه های سید احمد حسینی را به صورت یک کل تعریف کنید، چه تعریفی از آن خواهید داشت. به عبارت دیگر گرایش شما بیشتر به کدام یک از این ژانر ها است؟

بی شک به غزل متن هایم. تا کنون هشت مجموعه شعر در قالب غزل متن از من منتشر شده است. هرچند وقتی که شعر به سراغ آدم می آید یک بار به صورت سپید خود را نشان می دهد، یک بار به صورت رباعی. اما بیشترین تعداد کارهای من در زمینه ی غزل متن بوده است.

*همانطور که در صحبت هایتان گفتید یکی از قالب های پرکاربرد در آثار شما، قالب غزل متن است. چه چیزی موجب شده است که به این قالب گرایش داشته باشید. پخش شدن مصاریع یک غزل بر روی صفحه ی کاغذ، چه چیزی را می خواهد به مخاطب نشان بدهد؟

برای غزل متن، چند ویژگی اصلی وجود دارد. تمام این ها را در کتابی که نوشته ام و در آینده چاپ خواهد شد، به تفصیل توضیح داده ام که چرا این اتفاق ها در غزل متن رخ می دهد. اولین دلیل آن این است که مخاطب به متن توجه کند. مخاطب کلاسیک زده ای که به خاطر شکل اولیه ی غزل و به خاطر عقبه هایی که داشته است، ذهنش در چهارچوب ها قرار گرفته است. این اتفاق برای آن افتاده است که مخاطب قبل از همه به سراغ متن برود. مخاطب خیلی راحت قافیه ها را گم کند و بیشتر توجه اش به متن معطوف باشد. پس اولین دلیل آن توجه بیشتر مخاطب به متن است تا قالب. دلیل دیگر به خاطر دیداری کردن شعر است. این مورد نیز باز به توجه بیشتر به متن بر می گردد. به عنوان مثال بعضی از قافیه ها را به جای استفاده کردن از کلمات،شکلش را قرار داده ام. به جای کلمه ی خودکار در قافیه، خود خودکار را گذاشته ام. مثلا در همین کتاب از توریسم تا تروریسم.(( میان عکس هرکس مثل من مرده ست، میخندد/ به روی کاغذ چسبیده بر دیوار خوابیدم)). این بیت بخشی از این شعر است. اما وقتی کنار آن یک اعلامیه ی ترحیم که بر روی آن عکس خودم را گذاشته ام می آید، این اعلامیه نیز بخشی از شعر محسوب می شود. فرض کنید این شعر در رادیو یا تلویزیون خوانده شود. مخاطب می تواند از نظر سمعی لذت خاص خودش را از شعر ببرد. اما لذت بصری ای که در این متن وجود دارد را نمی برد. وقتی آن عکس را در کنار این شعر می بیند، عکس نیز بخشی از شعر محسوب می شود. مخاطب در اینجا وارد لایه ی دیگری از متن می شود. دلیل عمده ی دیگری که برای این کار وجود دارد این است که مخاطب شعر را به همان شیوه ای که من نوشته ام می خواند. من این شعرها را هنگام سرودن نیز به همین شکل پخش شده بر روی صفحه می نویسم. در همان جاهایی که من بر روی آن تاکید دارم، همان آکسون هایی که من گذاشته ام، مخاطب می تواند به همان شکل شعر را بخواند. فارغ از اینکه هم زمان می تواند به شکلی که خودش دوست دارد نیز شعر را بخواند. این موضوع می تواند ظرفیتی باشد که به غزل اضافه شده است.

*علاوه بر آثار شعری شما، کتاب هایی دارید که در آن به جمع آوری غزل ها و یا رباعی های شاعران دیگر، در یک دوره ی خاص پرداخته اید. به نظر خود شما این مجموعه ها چقدر توانسته است صدای شاعران این دوره ها را منعکس کند؟

به صراحت می گویم که هیچ کتاب دیگری که در این حوزه دوستان دیگری انجام داده اند، به اندازه ی این کتاب در زمینه ی رساندن صداهای مختلف نبوده است. در این مجموعه، بهترین غزل های چهارصد نفر شاعر جمع آوری شده است. این کتاب یک سال است که منتشر شده است. الان کتاب در چاپ چهارم قرار دارد. در این مجموعه بالغ بر 1700 شاعر، برای من شعر فرستاده اند.خیلی از آنها را بعد از کلی جستجو پیدا کرده ام. به عنوان مثال سید پوریا میر رکنی در یزد زندگی می کند. تا کنون مجموعه شعری از اومنتشرنشده است، با اینکه شاعر بسیار توانمدی است. تلاش من برای پیداکردن چنین شاعرانی بوده است. خیلی ها مجموعه شعر چاپ کرده اند که متاسفانه کاملا دسته بندی شده با اشعار نگاه شده است. شاعران آن یا همگی مربوط به یک جشنواره ی خاص هستند و یا همگی راستی هستند و یا چپی. در این مجموعه می توانید ببینید که کاملا نگاه شخصی ام را کنار گذاشته ام و از مخالفان فکری من نیز شعر چاپ شده است. از شاعران کلاسیک،مدرن،پست مدرن،غزل متن و.. کار چاپ شده است. حدود 60 درصد شاعرانی که در این مجموعه از کارهایشان استفاده شده است با این که افراد تاثیرگذاری هستند، کتاب شعر چاپ شده ای ندارند. بر این اساس تلاش من در این کار تحقیقی ارائه ی شناسنامه ای از شاعران تمام طیف های این دوره بوده است.

*به عنوان آخرین سوال. برخی سیداحمدحسینی را به عنوان شاعر خیابان های تهران، از نوبنیاد تا امیرآباد می شناسند. ایننظر را خودتان قبول دارید؟

به عنوان مثال وقتی شعرهای استاد منوچهر آتشی را می خوانیم، پی می بریم که او، شاعری برخاسته از کجا است. یا مثلا با خواندن اشعار نیما به موطن او از لحاظ جغرافیایی پی می بریم. ممکن است بعضی ها معتقد باشند که شاعر باید فراتر از مکان جغرافیایی اش باشد. اما نظر من چیز دیگری است. به نظر من این ها بازی با کلمات است. ژست های روشنفکری است. ردپای زیست بوم در هنر، در جهان مدرن بسیار مهم است. من ِ شاعری که در تهران 1393 زندگی می کنم،باید نشانه هایی که در شعرهایم به کار می رود، از محیطی که در آن زندگی می کنم برخاسته باشد. از طرفی تهرانی که در شعرهای من استفاده شده است، همیشه به شکل همنشینی به دو صورت ((تهران)) و ((طهران)) بوده است که معنایی در آن وجود دارد. مقایسه ی بین دو تهران است. این اتفاق در شعرهایی که بن مایه ی اجتماعی دارد بیشتر اتفاق افتاده است. همانطور که شاملو می گوید: ((شاعر باید گلوی زمانه اش باشد)). من در روستا زندگی نکرده ام. وقتی تجربه ای در این فضا ندارم چطور درباره ی آن شعر بگویم؟ می توانم از تخیلم استفاده کنم در این زمینه. اما شعر من در آن حالت یک شعر صنعتی و ساختگی می شود.



دو)

 

دریا

تنش را

آسمان پیراهنش را

هر کس

به او بخشید سهم بودنش را

 

دریا

نگاهش کرد

دریا عاشقش شد

می خواست تا بر تن کند

پیراهنش را

 

دل را به دریا زد

به دریا زد

به دریا

دریا

به دریا زد

به دریا زد تنش را

 

(رفت و

صدف‌ها بر تنش آواز خواندند)





غزل‌متنی از مجموعه طبقه‌ی اول ـ اول شرقی/ نشر نیماژ


سبک کاملن هندی


به علیرضا اسدی که این شعر را دوست دارد

 

تنهایی یک رود را یک جو نمی‌داند

عطر خوش بابونه را

راسو نمی‌داند

ابرو

به نازک کاری اش

عمری‌ست می‌بالد

ما

چشم ابروییم امّا

او نمی‌داند

هی می‌نشیند

ورد می‌خواند به فنجانم

تقسیم دنیا را مگر جادو نمی‌داند

زنبورها

لای‌ی شقایق عشق می‌جویند

چیزی از این ها بیشتر

کندو نمی داند

موی طلایی تو را خورشید می‌بافد

زیبایی‌ات را غربت شب بو نمی‌داند

ما ناز را

در پرده پیچیدیم و خوابیدیم

تنهایی‌ی یک شیر را آهو نمی‌داند

انگشت‌هاشان با ترنجی گفتگو کردند

از دل بریدن را

لب چاقو

نمی داند

سنگی که می‌افتد

فقط

افتادگی دارد

بغض گلوی‌ی دره را ترسو نمی‌داند



از «توریسم تا تروریسم» و «چقدر قیافه شما برایم آشنا نیست»، در کمتر از یک سال، سه بار تجدید چاپ شد.


تجدید چاپ غزل‌متن‌های سید احمد حسینی با نام‌های «از توریسم تا تروریسم»، «چقدر قیافه شما برایم آشنا نیست»، «ساراییسم»، «چسبی به نام زخم» به زودی به بازار کتاب راه می‌یابد. علاوه بر این، شاعر در مجموعه «سیزده ـ پنجاه و نه» در سه بخش، از دوران جنگ تحمیلی، چشم‌انتظاری‌های خانواده‌های اسرا و نگاه مردم امروز به شهدا و خانواده‌هایشان می‌گوید.

سید احمد حسینی، شاعر به خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا)گفت: مجموعه‌ای از غزل‌متن‌هایی که در نمایشگاه کتاب امسال با عنوان «از توریسم تا تروریسم» از سوی انتشارات نیماژ منتشر شده بود، اکنون به چاپ سوم رسیده است.

وی درباره خلاقیت‌هایی که به لحاظ فرمی در اشعار خود دارد گفت: کتاب غزل‌متن «چقدر قیافه شما برایم آشنا نیست» نیز به زودی برای سومین بار از سوی انتشارات نیماژ به بازار کتاب راه می‌‌یابد. در این شعر به لحاظ فرمی، غزل و مثنوی را ترکیب کرده‌ام. ولی یک مصرع را حذف کرده‌ام. به این مفهوم که مصرع اول هر غزل همان مصرع اول مثنوی است.

مدیر اجرایی انتشارات نیماژ ادامه داد: چاپ پنجم جلد نخست کتاب «غزل روزگار ما» نیز که گزیده‌ای از غزل‌های 263 شاعر در دهه 70 و 80 است، به زودی از سوی انتشارات نیماژ منتشر می‌شود. غزل‌های این مجموعه در فضایی نوکلاسیک مدرن و پست مدرن و در قالب غزل‌متن است. جلد دوم این کتاب در نمایشگاه سال آینده در 500 صفحه در اختیار مخاطبان قرار خواهد گرفت. علاوه بر این، مجموعه غزل‌متن‌های «ساراییسم» نیز برای هفتمین بار از سوی همین نشر تجدید چاپ شده است.

در یکی از شعرهای غزل‌متن «ساراییسم» آمده است:

یک)

بزم زمین و آسمان را 
جور کردند
خورشید را دف
لاله را شیپور کردند
 
دختر شدی و 
چشم‌های روشنت را
ماهی
برای این شب بی‌نور کردند
 
دختر شدی
تا خاک بی‌مادر نماند
تنها،
به این نیت تو را 
مأمور کردند
 
دختر شدی و
گیسوانت شال کشمیر
عطر تنت را نرگس لاهور کردند
دختر شدی
آبادی پاک تنت را
وقفِ خرابی‌های نیشابور کردند
 
دختر شدی...
اما پدر دختر نمی‌خواست...
 

این شاعر در ادامه گفت: «چسبی به نام زخم» نیز نام مجموعه غزل‌متنی است که اکنون برای ششمین بار از سوی انتشارات نیماژ به چاپ رسیده است.

در بخشی از کتاب «چسبی به نام زخم» می‌خوانیم:
چه بگویم
سخنی نیست میان من و تو
جای عاشق شدنی نیست
میان من و تو
آن قدر
درد کشیدیم که یعقوب
                          
شدیم
مژده پیرهَنی نیست میان من و تو
سال‌ها می‌شود
از رفتن تو می‌گذرد
خبر از
آمدنی نیست میان من و تو
 
آن قدر دوست نبودیم
که
دشـمن باشیم
دشمنی با تو منی، نیست میان من و تو
خواستم
با تو بگویم
که دلم گفت:
بگو...
چه بگویم
سخنی نیست میان من و تو

دبیر بخش شعر انتشارات نیماژ درباره کتاب « خصوصن آبی» گفت: این کتاب شعر بلندی است با یک مصرع تکرارشونده، مانند شعر «پریا» از شاملو. بیت تکرارشونده «من همیشه اینا رو یادم میره» است. این کتاب که اکنون برای دومین بار از سوی نشر نون به چاپ می‌رسد، به زبان ایتالیایی نیز ترجمه و منتشر شده است.

در بخشی از شعر بلند «خصوصن آبی» آمده است:
من همیشه اینا رو یادم میره
که زیر درخت مجنون نگاهت نشینم
پشت پرچینای اون زلف سیاهت نشینم
شبا وقتی که ستاره در میاد
جلوی صورت ماهت نشینم

حسینی درباره غزل‌متن گفت: غزل‌متن‌ها اشعاری فرمی است که در ساختار غزل بیان می‌شود و خواننده غزل را همان‌گونه‌ای که شاعر سروده است، می‌خواند. یعنی وقتی شاعر در شعرش بر کلمه یا عبارتی تأکید دارد، با یک جا به جایی در فرم نوشتار، این تأکید را به مخاطب القا می‌کند. تمام مجموعه‌های غزل‌متن‌های من به صورت سریالی و با فضایی عاشقانه - اجتماعی است که محتوای آنها یکدیگر را دنبال می‌کنند.

وی افزود: مجموعه شعری درباره جنگ با نام «سیزده ـ پنجاه و نه» نیز دارم که در بخش اول آن، از زبان کسانی که در جنگ بوده‌اند، سخن گفته‌ام و در بخش دوم به اسیران جنگ ایران و عراق پرداخته‌ام و درباره مشکلات خانواده‌های اسرا و چشم‌انتظاری‌های تلخشان سروده‌ام. قسمت آخر این کتاب، بیانگر نگاه مردم امروز به شهدا و اسراست. این کتاب اکنون برای سومین بار از سوی نشر مایا منتشر شده است.

در یکی از اشعار کتاب «سیزده ـ پنجاه و نه» می‌خوانیم:
زهرا
بهشتِ کوچکی‌ست
پدر
که برگشت
آغوش بهشتِ زهرا
بزرگ شده بود
میکروفون
به جای همه حرف می‌زد
 
ـ وقتی گلوی حسین را می‌بریدند
زینب دستش را
روی صورت بچه‌ها گذاشت
وقتی
کفن را باز کردند
آر پی جی سر پدر را
برده بود
ـ عزیزان اتوبوس آماده حرکت است
 
تمام راه
به دست‌های عمه‌ام نگاه می‌کردم
که چقدر با گوشی همراهش
مهربان بود




مجموعه غزل‌متن طبقه‌ی اول ـ اول شرقی/ نشر نیماژ


ای از بهار

از گل و باران نجیب‌تر

ای از غروب جمعه‌ی‌ی تهران غریب‌تر





سید احمد حسینی / مجموعه غزل‌متن طبقه‌ی اول ـ اول شرقی/ نشر نیماژ