مرحوم سید احمد حسینی/ چسبی به نام زخم غزل متن

شـعـر دنـیـای بـهـتـری آورد...

مرحوم سید احمد حسینی/ چسبی به نام زخم غزل متن

شـعـر دنـیـای بـهـتـری آورد...

یک/ ضمیر اول شخص مفرد غایب)


بی‌شک آنچه برای آدمی زیباست دوستی‌ست. آن هم اگر به واسطه‌ی هنر (که منظور اینجا شعر است) باشد. تلاش برای زیبا زیستن چه در آموزه‌های دینی و چه از بُعد انسانی تلاشی‌ست که از یافتن دوست خوب به انسان آموخته می‌شود.

هیچ‌گاه از روی ظاهر کسی درباره‌ی درونش قضاوت نکرده‌ام و نخواهم کرد، بارها خویش را تنبیه کردم تا از باب زیبایی به جهان نظاره‌گر باشد. حال اگر زیبایی چرخش برگی باشد در ظرافت باد.

بی‌واسطه آنچه آدمی را به زیبایی می‌رساند توجه به این وجه از جهان هستی‌ست. وجهی که به ظاهر کوچک می‌نماید اما درخششی به روح می‌بخشد تا در مسیرهای تاریک چون چراغ راه را از بی راه نمایان سازد.





یک/ ضمیر اول شخص مفرد غایب)


از من رسید تا به من‌ات با زنی بزرگ

مثل صدای‌ی ضجه‌ی‌ی یک بره با دو گرگ

از من گریخت رفت به سمت منی بزرگ

از من که در ادامه‌ی‌ی خود یک من زن است

از من که بی‌کسیم برایش مبرهن است

از من گذشت عاقبت‌اش با تنی بزرگ

از من گذشت این من فعلی خود منم

از من که بی‌ادامه‌ترین مرد یک زنم

از من گذشت با من بی من منی بزرگ

(از من رسید از همه‌‌ی‌ی من گذشته بود

از من که از تمام خودم بر نگشته بود

از من رسید رو به خودم گریه کرد و رفت

از من چگونه این من اول گذشته بود

از من گذشت، پشت سرم حرف می‌زند

از من که ظاهرن همه‌ی‌ی شعر را سرود)

از من کشید دست همان شب که من نبود

از من برید دل به خدا این زن حسود

از من که هیچ‌وقت تو را نیستم کسی

از من که بعد خستگی‌ام تازه می‌رسی

از من که سال‌ها به کسی دل نبسته‌ام

از من که از تمام زوایات خسته‌ام

از من که با تمام خودم قهر کرده‌ام

از من که قول داده به من برنگرده‌ام

از من که هیچ‌وقت مرا دوستم نداشت

از من که داغ بی‌کسی بر سینه‌ام گذاشت

(از من چگونه این‌همه تنها بمانم‌ات

باید دوباره از من اول بخوانم ات)


دو/ ضمیر اول شخص مفرد حاضر)

 

از من رسید هیچ منی نیست بین ما

باور بکن که جز تو زنی نیست بین ما

از من نوشت هیچ تنی نیست بین ما

از من گریخت رفت به یک من دچار شد

سوتی کشید و بعد شبیه قطار شد

سوتی کشید و منتظر دیدنم نماند

سوتی کشید و قبل‌تر از من سوار شد

سوتی کشید و رفت منی که به من رسید

سوتی کشید و خستگی‌اش را ادامه داد

سوتی کشید و روی سر من هوار شد

سوتی کشید و شعر به اندوه زن رسید

(من روی نیمکت به من‌ات فکر می‌کنم...)





جلد دوم غزل روزگار ما منتشر شد.

چرا وچگونگی خلق آثار ادبی همواره یکی از مهم‌ترین بحث‌هایی‌ست که منتقدان و هنرمندان را به فکر وادار می‌کند.

از دریچه‌ای، شاعر زبان جامعه‌ی خویش است و باید در کلامش آینه‌ای از زمان و شراط موجود در جامعه‌ متجلی باشد. بخشی از ادبیات معاصر نیز شعر اجتماعی را شامل می‌شود. شعری که گاهن از محتوای عاشقانه به نفع برداشت و بیان مسائل زیست محیطی و فردی انسان در اجتماع بهره می جوید و درک درستی از بایدها و نبایدهای گذشته و پیش روست. درکی که سعی دارد تا به ظرفیت های شعری بیافزاید. 

بعد از انتشار جلد نخست کتاب غزل روزگار ما و استقبال بی سابقه‌ی علاقه‌مندان شعر دوست و شعر شناس، سعی کردم تا شمه‌ای دیگر از شاعرانی که در این حوزه فعالیت دارند را برای جلد دوم کنار هم بنشانم. شاعرانی که گاهن از حافظه‌ی حقیر جا مانده بودند یا آن‌که به سلیقه‌ی کارشناسان ارشاد شعرشان حذف گردید.

امیدوارم توانسته باشم در این مجموعه نیازهای شاعران جوان و عزیزانی که این قالب با شکوه را دوست دارند برآورده کرده باشم.


اردی‌بهشت هزار و سیصد و بی تو بودن



 

اردی‌بهشت

بی تو برایم جهنم است

اردی‌جهنمی که همـیشه پُر از غم است

 

این‌جا

به اوج عشق و علاقه نمی‌رسی

این‌جا حضور خاطره‌ها

گیج و مبهم است

 

می‌ترسم از خودم

به خودم طعنه می‌زنم

ایـن طعـنـه‌ها

بـرای رسیـدن به تو

کم است

 

هر لحظه

مثل صاعقه در من نشسته‌ای

سیلی دست حادثه‌هامان

چه محکم اسـت

 

کاری بـه جز شکستن وزن غزل نبود

وقتی کـه زخـم قـافـیـه‌ات

عین مرهم است

 

اردی بـهـشـت

گفتی و گفتم:

               نمی‌روم

آخر

بهشـت بی تو برایم

جهنم است



چسبی به نام زخم/ چاپ پنجم/ مرحوم سید احمد حسینی/ نشر نیماژ