چاپ سوم مجموعه غزل متن چقدر قیافهی شما برایم آشنا نیست مرحوم سید احمد حسینی منتشر شد.
مجموعه غزلمتن چقدر قیافهی شما برایم آشنا نیست روایت چهرهایست که در روشنایی نمایان است، درست همان لحظه که نور، تاریکی را کنار میزند و امید در شریان زندگی جاری میشود.
چقدر قیافهی شما برایم آشنا نیست چهرهی دردیست که ما او را با نام کوچکش روایت میکنیم. قصهی امیدواریهاست. قصهی رسیدن پس از سالها درد هجران است.
زبان این مجموعه در راستای مجموعه غزلمتنهای قبلیست تنها با ظرافتهایی جدید و تجربههایی خاصتر که با حفظ کلیت خط روایت غزلمتنهای دیگرم، خود نیز به طور جداگانه هویتی مستقل دارد.
دستکاری در قالب و ترکیببندی غزل و مثنوی در یک ژانر جدید در این مجموعه به دنیای ادبیات اضافه شد. قالبی که نخستین مصرع غزلمتن همان نخستین مصرع مثنویست.
مثال:
مانند یک واژه درون خانه
تنهایم
تنهاییام
حتا اتاقت را گرفت از من
تا آخر این شعر اینجایم
همین جایم
چیزی شبیه مرگ در خانه قدم میزد
آن ناگهان که...
اتفاقت را گرفت از من
حال مرا
دلبستگیهایم بهم میزد
...
بی شک این نونهال تجربی در مجموعه غزلمتن طبقهی اول ـ اول شرقی تناورتر شد و چندین روایت این کتاب را در بر گرفت.
ذکر این نکته خالی از لطف نیست که در خوانشهای ابتدایی کتابهایم مخاطب به یک دست بودن کتاب پی خواهد بود، زیرا من برخلاف همنسلانم از بین شعرهایم برای کتاب شدن انتخاب نمیکنم، بلکه کتاب را «از بای بسم الله تا تای تمّت» را در یک لحظه مینویسم.
چون اعتقاد دارم هیچ نقاش و خوشنویس و نوازندهای از میان تجربهها و تمرینها و سیاهمشقهایش در گالری و نمایشگاه و کنسرتاش استفاده نمیکند.
زیرا یک خوشنویس هیچگاه یک کلمه را از سیاهمشقهایش برنمیدارد تا در تابلویی که نوشته به نمایش بگذارد بلکه آنها تنها و فقط یک تمرین هستند.
کتاب غزلمتن چقدر قیافهی شما برایم آشنا نیست، نیز مانند کتابهای دیگر من یک اتفاق شرسار از تجربه است.
پدر اندازهی یک عمر پسرتر شده بود
هر پسر درد پدر دید
پدرتر شده بود
زخمیی تیغ کدامین تبری جنگل درد
هر درختی که تبر خورد
تبرتر شده بود.
مرحوم سید احمد حسینی