مرحوم سید احمد حسینی/ چسبی به نام زخم غزل متن

شـعـر دنـیـای بـهـتـری آورد...

مرحوم سید احمد حسینی/ چسبی به نام زخم غزل متن

شـعـر دنـیـای بـهـتـری آورد...

هرمنوتیک/ مجموعه غزل‌متن طبقه‌ی اول ـ اول شرقی/ نشر نیماژ

فقط

مخاطب اول به شخصه می‌داند

که شخص اول این شعرها

زنی آبی‌ست

و یا مخاطب اول به شخصه

فهمیده

که در ادامه‌ی‌ی چشمت ترانه‌ی‌ی نابی‌ست

و در ادمه‌ی‌ی اول به شخصه کافی بود

که هر چه از تو نوشتم

دلیل بی‌تابی‌ست

و یا مخاطب اول

به شخصه حدس زده

که شعر حادثه‌ی‌ی اشتیاق بی‌خوابی‌ست

و در ادامه

مخاطب به خانه خواهد رفت

و در ادمه مخاطب بهانه می‌گیرد

و در ادمه مخاطب دچار تردید است

و در ادامه

مخاطب به شخصه می‌میرد

و در ادمه مخاطب که نمره خواهد داد

بدون شک تهِ این شعر می‌نویسد

                                20



اردی‌بهشت هزار و سیصد و بی تو بودن/ چاپ پنجم چسبی به نام زخم

اردی‌بهشت

بی تو برایم جهنم است

اردی‌جهنمی که همیشه پُر از غم است

 

این‌جا

به اوج عشق و علاقه نمی‌رسی

این‌جا حضور خاطره‌ها

گیج و مبهم است

 

می‌ترسم از خودم

به خودم طعنه می‌زنم

ایـن طعنه‌ها

بـرای رسیـدن به تو

کم است

 

هر لحظه

مثل صاعقه در من نشسته‌ای

سیلی دست حادثه‌هامان

چه محکم اسـت

 

کاری بـه جز شکستن وزن غزل نبود

وقتی کـه زخـم قافیه‌ات

عین مرهم است

 

اردی‌بهشت

گفتی و گفتم:

              نمی‌روم

آخر

بهشـت بی تو برایم

جهنم است



سیزده ـ پنجاه و نه/ چاپ دوم

بعد از جنگ 

پدربزرگ 

برای درختانی که 

جان سالم به در بُرده بودند 

کلاس‌‌های توجیهی می‌گذاشت و 

از آسیب‌های اجتماعی تبرها 

حرف می‌زد



چاپ دوم مجموعه خصوصن آبی توسط نشر نون منتشر شد.

این کتاب شعر بلندی‌ست که با یک مصرع تکرارشونده، «من همیشه اینا رو یادم میره» آغاز می شود که به زبان ایتالیایی نیز ترجمه  شده، که زحمت آن را خانم زویا ابراهیمی کشیده است. کتاب خصوصن آبی کتاب تنهایی‌‌هاست. تنهایی‌هایی که همه‌ی ما در این روزگار دچار آن هستیم. 

سعی داشتم در این مجموعه مخاطبان عزیزم را برای کشف این جزیره‌ی تنهایی با خویش همراه سازم. 


در بخشی از شعر بلند «خصوصن آبی» آمده است:


من همیشه اینا رو یادم میره
که زیر درخت مجنون نگاهت نشینم
پشت پرچینای اون زلف سیاهت نشینم
شبا وقتی که ستاره در میاد
جلوی صورت ماهت نشینم


Spesso dimentico quelle cose

Che non siedo sotto il salice del tuo sguardo 

Non siedo dietro la siepe degli tuoi capelli neri

Non siedo davanti al tuo bel viso

quando sorge  la stella nella notte   






مجموعه غزل‌متن طبقه‌ی اول ـ اول شرقی/ نشر نیماژ منتشر شد.


پلاک 1/1

 

ای از بهار از گل و باران نجیب‌تر

ای از غروب جمعه‌ی تهران غریب‌تر

 

تنهایی‌ات ادامه‌ی‌ی دلبستگی باد

آغوشت از حضورِ خودت بی‌نصیب‌تر

 

یا قهوه‌خانه‌های‌ی جهان درک می‌کنند

لبخند سبز توست همیشه دو سیب‌تر

 

ای خنده‌ات تلاقی‌ی خورشید و ماهتاب

از هفت‌گانه‌های‌ی جهان هم عجیب‌تر

 

چون بادبادکی که هوا رفت و برنگشت

افتادم از فراز جهان پر نشیب‌تر

 

ای چتر بسته بر سر تهران خسته‌تر

از بارش شکسته‌ی‌ی  ب

                               ا

                      ر

                                   ا

                                    ن اریب‌تر



مجموعه غزل‌متن طبقه‌ی اول ـ اول شرقی/ نشر نیماژ