یکبار سرت را
روی شانههای کسی گذاشتی
تا رویا ببافی از کلمات
بعد دستت را
روی کاغذ
پایت را روی هَـ/مینجا گذاشتی
*
نباید
پای تو را
به این شعر باز میکردم
شلمچه که مثل تهران بزرگ نیست!
پس کجایی که
هر چه میگردند
پیدایت نمیکنند...
مرحوم سید احمد حسینی
سیزده ـ پنجاه و نه/ چاپ سوم/ نشر مایا
عشق سخاوت است.
آرامشیست که دیگری را به جان خویش میافکند و خویشتن میسازد.
عشق تبادل روحیست که در دو تن زیست میکند و هرگز به پیر شدن نمیاندیشد.
همانگونه که هیچکس از یاد نخواهد برد آنچه در تن ماست.
بعد از جنگ
پدربزرگ
برای درختانی که
جان سالم به در بُرده بودند
کلاسهای توجیهی میگذاشت و
از آسیبهای اجتماعی تبرها
حرف میزد
سیزده ـ پنجاه و نه/ چاپ دوم
مرحوم سید احمد حسینی
بعد از جنگ
پدربزرگ
برای درختانی که
جان سالم به در بُرده بودند
کلاسهای توجیهی میگذاشت و
از آسیبهای اجتماعی تبرها
حرف میزد
مجموعه سیزده ـ پنجاه ونه هفته آینده در کتاب فروشی های سراسر کشور
جنگ یعنی مثلثی قرمز
می توانید برای ورود به اتاق فکر این کتاب از خروجی های زیر استفاده کنید.
خروجی اول: سعی کنید ذهنتان کانالیزه نباشد
خروجی دوم: اسلحه هایتان را در زیرزمین چال کنید تا هیچ گلوله ای شلیک نشود.
خروجی سوم: به اندازه ی کافی کنسرو و مواد غذایی (البته لازم به ذکر است مواد غذایی خشک) در خانه ذخیره کنید.
خروجی چهارم: این جنگ هیچ ربطی به جنگ بازی های رایانه ای ندارد.
خروجی پنجم: لطفن هنگام خواندن این کتاب صدای تلویزیون را درحالت سکوت قرار دهید.
خروجی ششم: خطر در کمین شماست لطفن از آن فاصله بگیرید.
خروجی هفتم: در صورت نیاز(خطر) به هیچ کدام از خروجی ها توجه نکنید و کار خودتان را انجام دهید.
دیدارهایی انفرادی با جنگ
در چند پلان اختصاصی
لازم به ذکر است که بیست شعر و همچنین متن بالا از پشت جلد کتاب سانسور شد.
در پست های بعدی حتمن درباره ی شیوه ی سانسور و دلایل آن خواهم نوشت.
همچنین مجموعه غزل احمدشاه نیز اول مهر ماه عرضه خواهد.
مرحوم سید احمد حسینی