کتاب غزلمتن از توریسم تا تروریسم، رخدادیست از یک واقعیت در زیست انسان قرن بیست و یک. شاعر این کتاب، از توریسم تا تروریسم را کتاب روایت میداند.
زیرا در این کتاب، این خود کلمات هستند که روایت را رقم میزنند و شاعر تنها نویسنده چیستی و چگونگی روایت است. شاید گفته شدن این جمله از ژاک دِریدا خالی از لطف نباشد که: «واژگان تنها به واژگان دیگر اشاره دارند. معنا وابسته به داننده است و نه متن، و زمانی بروز مییابد که مفسر با متن به گفتگو در آید.» پس هیچکس جزء کلمات حق دخالت در روایت را ندارند.
برای اینکه هیچ عنصری، جزء کلمات به خوبی نمیتواند متن را تفسیر کند و روایت پنهان و آشکار را به جلوه درآورد.
غزلمتنی از کتاب را با هم میخوانیم.
مرا بردند دریا
پیش ماهیها رها کردند
مرا از چشمهایی آبیات
دریا جدا کردند
زمانی
ناخداشان بودم و
اما نفهمیدند
مرا بردند
در هفت آسمان
آنجا خدا کردند
برادرهایی بی دینم
برادرهایی دیندارم
مرا انداختند در چاه و با گریه
صدا کردند
همانهایی که
تا دیروز
با من زندگی کردند
نشستند و برای مردنم
هر شب دعا کردند
مرا که سالها
از عشق می گفتم
چه پیشآمد
ببین!
با شوق بی حدّ غزلهایم چهها کردند
مرحوم سید احمد حسینی
مرا بردند دریا
پیش ماهیها رها کردندمرا
از چشمهایی آبیات
دریا جدا کردند
زمانی
ناخداشان بودم و
امّا نفهمیدند
مرا بردند
در هفتآسمان
آنجا خدا کردند
برادرهایی بیدینم
برادرهایی دیندارم
مرا انداختند در چاه و با گریه
صدا کردند
همانهایی که
تا دیروز
با من زندگی کردند
نشستند و برای مردنم
هر شب دعا کردند
*
مرا که سالها
از عشق میگفتم
چه پیشآمد
ببین!
با شوق بیحـّدِ غزلهایم چهها کردند
از توریسم تا تروریسم/ چاپ سوم
مرحوم سید احمد حسینی
نشر نیماژ
من همیشه اینارو یادم میره
که زیر درخت مجنون نگاهت نشینم
پشت پرچینای اون زلف سیاهت نشینم
شبا وقتی که ستاره در میآد
جلوی صورت ماهت نشینم
Spesso dimentico quelle cose
Che non siedo sotto il salice del tuo sguardo
Non siedo dietro la siepe degli tuoi capelli neri
Non siedo davanti al tuo bel viso
quando sorge la stella nella notte
خصوصن آبی / چاپ دوم / نشر نون
مرحوم سید احمد حسینی
آدرس خرید اینترنتی برخی از کتابهایم
خصوصن آبی/ http://www.jeihoon.net/p-46171--.aspx
فوکوس/ http://www.jeihoon.net/p-46855--.aspx
طبقهی اول ـ اول شرقی / http://www.jeihoon.net/p-45770--.aspx
از توریسم تا تروریسم/ http://www.jeihoon.net/p-43564--.aspx
چسبی به نام زخم/ http://www.jeihoon.net/p-41934--.aspx
چقدر قیافهی شما برایم آشنا نیست/ http://www.jeihoon.net/p-40934--.aspx
غزل روزگار ما/ http://www.jeihoon.net/p-35450--.aspx
سه بعلاوه یک/ http://www.jeihoon.net/p-30517-3-1-.aspx
فصل اول:
دربارهی مرگ در روایات و احادیث چنان رمزی یاد گشته است که میان خالق و مخلوق است.
مرگ دریچهایست به آغاز. سکویی ست برای رسیدن به زیبایی خداوند و درک مناسب از آنچه در زندگی با آن روبرو شدیم.
همانطور که مولایم علی آن را به رستگاری و رهایی معنا مینماید.
همان زیبایی که جدم حسین ابن علی را در کربلا به تصویر کشید و تا به امروز در حافظهی تمام بشریت جلوهگر است.
انسان همانا که در تنگنای تنهایی خویش همانگونه که نام خدای را ذکر می گوید در لحظه ی حلول مرگ نیز به سوی آن ذات حق رهسپار می گردد.
من گواه دارم که مرگ پلیست میان عاشق و معشوق. سرفصلیست از عبودیت و معرفت و ملحق شدن به آن نور عظیم و بزرگ که سبب تمام گیتیست.
حق تعالی در سورهی مبارکهی زمر که به زعم من یکی از عجیبترین و غریبترین سورههای کتاب نور و ببخش است، می فرمایند:
«و نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الأرض الا ما شاء الله» (زمر/ 68) .
آنگاه که در صور دمیده شد آنکه در آسمانها و زمین است میمیرد مگر آنچه را که خدا بخواهد.
و هیچکس جز او باقی نیست.
فصل دوم:
در کتاب بحار الانوار از امام سجاد (ع) نقل شده است که آن حضرت هر روز جمعه مردم را موعظه می کرده و از آن جمله می فرمودند: ای فرزند آدم از مرگ غافل مباش، به همین زودی قبض روح خواهی شد، و به منزلی منتقل می شوی، روح به تو باز گردانده می شود و دو فرشته منکر و نکیر برای سئوال بر تو وارد می شوند، و اول چیزی که می پرسند از پروردگار تو است، آنگاه از پیامبری که به سوی تو فرستاده شده است، و از دینی که پذیرفته ای، و از کتابی که تلاوت می کردی، و از امامی که ولایت او را قبول کرده بودی، آنگاه از عمرت می پرسند که در چه راهی آن را فانی کردی و از مال و ثروت که از کجا کسب نموده و در چه راهی مصرف نمودی؟
(بحار الانوار، ج 6، ص 223، باب احوال برزخ، حدیث .24)
تفکر در این حدیث امام سجاد (ع) سبب آن شد که کلمهی مرحوم را برای ابتدای نام و نام خانوادگیام برگزینم.