اردیبهشت
بی تو برایم جهنم است
اردیجهنمی که همیشه پُر از غم است
اینجا
به اوج عشق و علاقه نمیرسی
اینجا حضور خاطرهها
گیج و مبهم است
میترسم از خودم
به خودم طعنه میزنم
ایـن طعنهها
بـرای رسیـدن به تو
کم است
هر لحظه
مثل صاعقه در من نشستهای
سیلی دست حادثههامان
چه محکم اسـت
کاری بـه جز شکستن وزن غزل نبود
وقتی کـه زخـم قافیهات
عین مرهم است
اردیبهشت
گفتی و گفتم:
نمیروم
آخر
بهشـت بی تو برایم
جهنم است